تاجري زني زهره نام داشت.در بي اطميناني از او،سفري برايش پيش آمد،تا در غيبت خود از احوالات زن خود مطلع شودلباسي سپيد به زن پوشانده غلام خود را دستور داد چنانچه خطايي از او بنگردانگشت به نيل زده با آن لباس زن را نشان بگذارد.
پس از چندي براي غلام نامه اي به اين مضمون فرستاد:
کاري نکند زهره که ننگي باشد / بر جامه او ز نيل رنگي باشد
و غلام در جواب نوشت:
گر زآمدن خواجه درنگي باشد / چون باز آيد زهره پلنگي باشد
پس از چندي براي غلام نامه اي به اين مضمون فرستاد:
کاري نکند زهره که ننگي باشد / بر جامه او ز نيل رنگي باشد
و غلام در جواب نوشت:
گر زآمدن خواجه درنگي باشد / چون باز آيد زهره پلنگي باشد
Comments (0)
ارسال یک نظر